گاهی وقتا قلب گل ها، توی سینه شون می میره
واسه پرپر شدناشون، صدتا لاجَرَم میارن
آدما هم گاهی وقتا توی زندگی، تو بازی
حتی گاهی توی شادی واسه خنده، کم میارن
خیلی راهه تا سپیده، دلا میگیرن از این شب
حتی شاعرانِ عاشق، توی شعرا غم میارن
اونا که یه روزی آسون، راه غصه ها رو بستن
حالا واسه ی رسیدن، صدتا پیچ و خم میارن
یاد اون روزا که چشمات، حرف قلبمو می فهمید
نه مثِ حالا که غم ها!، ما رو یاد هم میارن
تو از اون روزی که رفتی، دل به عشقی تازه بستی
نه! ندیدی چه بلایی خاطرات سرَم میارن
... اسماعیل رضوانی خو ...